پچگونه بدون عذاب وجدان افراد منفی را از زندگیتان بیرون کنید
روانشناسی چگونه بدون عذاب وجدان افراد منفی را از زندگیتان بیرون کنید مارک تواین: از کسانیکه سعی می کنند آرزوهای شما را کوچک
بشمارند دوری کنید. این کار آدم های حقیر است. در حالی که آدم های بزرگ همیشه کاری می کنند که احساس کنید شما هم می توانید فرد بزرگی شوید.
اول باید بگوییم که تعریف ما از آدم های منفی کسانی هستند که همیشه از مشکلاتشان پیش شما شکایت می کنند اما کاری برای بهبود آن انجام نمی دهند. فرد منفی کسی است که هیچ حمایتی از شما نمی کند و فقط به شما حس بد می دهد. کسی که ایده های عالی و اهداف بزرگ شما را مسخره یا تحقیر می کند.
دوم اینکه، هدف این مقاله, منفی دیدن افراد منفی نیست. این افراد معمولاً در جایگاهی از زندگی شان هستند که هیچ تغییر موثر و سازنده ای را نمی پذیرند و به همین دلیل در وضعیت کنونی شان باقی می مانند. این اشکالی ندارد. ما به آنها کاری نداریم فقط می خواهیم از شما در برابر این افراد دفاع کنیم تا منفی بودن آنها بر زندگی شما اثر نگذارد.
منفی نگری
چرا لازم است افراد منفی را از زندگی تان بیرون کنید:
افراد منفی سرعت رسیدن شما به اهدافتان را کندتر می کنند. چه خودشان متوجه آن باشند و چه نباشند، با ایجاد شک و تردید در ذهنتان، شما را از دنبال کردن آرزوها و اهدافتان دلسرد می کنند.
انرژی منفی افراد منفی بر سطح انرژی، استرس و اضطراب و سلامتی تان اثر می گذارد. پس باید مراقب آن باشید.
باید فضا را برای ایجاد تغییرات مثبت باز کنید. اینکه در روابط منفی خود با دیگران بمانید و اجازه دهید انرژی منفی آنها وارد زندگی شما شود جلو بروز فرصت های موفقیت را از خودتان می گیرید. همچنین بیرون کردن افراد منفی از زندگی تان فضا را برای ورود افراد مثبت باز می کند، افراد مثبتی که به شما برای رسیدن به اهدافتان انگیزه داده و از شما حمایت خواهند کرد.
چطور افراد منفی را از زندگی تان بیرون کنید:
قدم اول: تصمیم بگیرید که ارزش این کار را دارید
باید احساس کنید که ارزش رسیدن به آرزوهایتان و تغییر کردن به آدمی که دوست دارید باشید را دارید. بیرون کردن منفی گرایی ها از زندگی تان کمک تان می کند سریعتر به آنجا برسید. باید به انجام این کار برای خودتان متعهد شوید وگرنه عذاب وجدانی که برای بیرون کردن این افراد از زندگی تان پیدا می کنید شما را همان جایی که هستید نگه خواهد داشت (در قدم سوم بیشتر در این زمینه توضیح می دهیم).
از کجا بفهمید ارزشش را دارید: خیلی راحت. تصمیم بگیرید. باید انتخاب کنید که به خودتان متعهد شوید، به اهدافتان، به رویاهایتان و نباید بگذارید هیچ چیز سرعت شما را برای رسیدن به آنها کم کند.
به عواقب منفی که ماندن در چنین روابطی برایتان خواهد داشت فکر کنید. از خودتان بپرسید:
- این روابط چه تاثیری در زندگی من دارند؟
- چه اهدافی دارم و چقدر دوست دارم به آنها برسم؟
- آیا این افراد از اهداف من حمایت می کنند یا فقط من را از آن دلسرد می کنند؟
قدم دوم: افراد منفی را شناسایی کنید
افراد منفی حالتان را نسبت به وقتی که شروع به حرف زدن با آنها کردید، بدتر می کنند. آنها سطح انرژی شما را پایین می آورند.
بین کسی که چالش ها و مشکلات خودشان را با شما در میان می گذارند با کسی که مدام شکایت می کند فرق دارد. فرق آنها این است که کسی که مشکلاتش را با شما در میان می گذارد، به دنبال حمایت سازنده شماست و آماده تغییر است. اما آنهایی که مدام شکایت می کنند اصلاً نمی خواهند تغییر کنند فقط می خواهند شما برایشان احساس تاسف کنید.
آنها ایده هایتان را تحقیر می کنند. مثلاً سوال می کنند که چه می کنید بعد چیزی می گویند مثل، شاید بهتر باشه کارت رو عوض نکنی چون اینجا که هستی امنیت شغلی داری. سودت چطور؟ یا بازنشستگیت؟ این خیلی شایع است و گاهی تشخیص آن بسیار دشوار است. با اینکه ممکن است به نظر برسد قصد نصیحت کردن شما را دارند اما در آخر فقط شک و تردید بیشتری در دلتان می اندازند چون ممکن است اعمال شما ترس ها و ناامنی های خودشان را به یادشان بیاورد.
منفی بودن این افراد ممکن است ضعیف یا قوی باشد اما در کمترین شدت منفی بودن هم باز این افراد موجب پایین کشیدن شما می شوند. برای این آدم ها بتوانند بر شما تاثیر منفی بگذارند لازم نیست حتماً به بدترین و دشمنانه ترین حالت رفتار کنند.
قدم سوم: بگذارید بروند
فقط شروع کنید. از هر روشی که می توانید استفاده کنید. از آنها دوری کنید. تلفن هایشان را جواب ندهید. برای دور ماندنتان عذرخواهی کنید اما لازم نیست برایشان توضیح دهید که چرا چنین رفتاری می کنید.
لازم نیست هیچ توضیحی به آنها بدهید مگر اینکه بخاطر اینکه بیش از حد به شما فشار می آورند این کار را لازم بدانید. این می تواند به این دلیل باشد که در وضعیت فکری نیستند که نمی توانند به چیزهایی که می گویید گوش کنند و اگر بخواهید کارتان را توضیح دهید حالت دفاعی به خود می گیرند.
این کار را با احترام و عشق انجام دهید. با دعا و محبت آنها را از زندگیتان بیرون کنید. آماده باشید که هر زمان توانستند آماده تغییر و مثبت تر شدن باشند آنها را به زندگی تان برگردانید.
قدم چهارم: عذاب وجدان نداشته باشید.
باز هم باید بگوییم که شما ارزشش را دارید. باید بهترین دوست خودتان باشید. اگر مسئولیت زندگیتان را نپذیرید، هیچکس این کار را نمی تواند بکند.
با اینکه ممکن است فکر کنید آنها را ترک کرده اید اما اینکار را نکرده اید. بین ترک کردن کسی و اینکه بگذارید از زندگی تان بیرون بروند فرق هست. اگر از نصیحت کردن و تشویق کردن آنها خسته شده اید و هیچ اتفاقی هم نیفتاده است، دیگر هیچ مقدار حرف از طرف شما بر فکر و رفتار آنها تاثیر نخواهد گذاشت.
مجبور نیستید. ممکن است بخاطر اینکه فکر می کنید محبورید این افراد را در زندگی تان نگه دارید. شاید از دوران راهنمایی بهترین دوستتان بوده باشد. شاید هم پسرخاله یا دخترخاله تان است و احساس می کنید مجبورید بخاطر خویشاوندی آنها را تحمل کنید. دلیل آن هر چه که باشد، آدم ها رشد می کنند و هیچ اشکالی ندارد که روابط بین آنها تغییر کند.
قدم پنجم: مثبت باشید.
دور و اطرافتان را افراد مثبت پر کنید. اینها کسانی هستند که:
از آمال و آرزوهای شما حمایت می کنند.
هر چقدر هم که ایده ها و اهدافتان سخت، خطرناک و با نتیجه نامعلوم باشد، از آن دفاع می کنند چون می دانند که تا چه اندازه برای شما مهم است.
اهدافی بزرگ دارند. شما تحسینشان می کنید چون زندگی فوق العاده ای دارند.